IQ
تقویت مغز 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان IQ و آدرس iq.20.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





علائم اعتیاده :

هروئینتریاک و مرفین

(دیکلونالمتادونپتی دین )

 

مصرف کنندگان هروئین معمولآ مردمک چشمهایشان کوچک است . کم اشتها بوده . ممکن است پرخاشگر و حساس باشند نتوانند بخوابند و تعرق بسیار داشته باشند . اگر این ماده ی مخدر از راه تزریق در رگها مصرف گردد آثاره سوزن در نقاطی از بدن که دسترسی به رگها آسان است دیده شده و معمول ترین جای تزریق در ناحیه ی ساعد و بخصوص در زاویه ی داخل آرنج است . هنگامی که این رگ ها بر اثر تزریق بیش از اندازه صدمه ببینند معتاد از رگ های دیگر بدن استفاده مینماید .

بعصی از معتادان که میدانند تزریق در رگهای ساعد دست بسیار متداول است و هنگام دستگیری این ناحیه از بدن معتاد مورده بررسی قرار میگیرد از آن رگ ها استفاده نمیکنند . معتادینی که وسایل تزریق بهداشتی ندارند ویا به ضدهعفونی کردن آنها آشنا نیستند غالبآ دچاره عفونت نقاط تزریق میگردند . معتادینی که از راه بینی یا بوسیله ی دخانیات هروئین مصرف مینمایند ممکن است به آبریزش بینی و یا چشم مبتلا گردند . مصرف کنندگان هروئین معمولآ به پیوست عوارض عمومی سرماخوردگی و یا لرزش دائمی در بدن دچار میباشند .

معتادین به هروئین فقط یک هدف در زندگی دارند آنهم بدست آوردن و مصرف ماده ی مخدره انها است و علاقه به هیچ چیزه دیگری ندارند . اگر دانش اموز باشند از مدرسه غیبت میکنند – اگر شاغل باشند سره کاره خود حاضر نمیشوند از دوستان خود دوری میگزینند و به دیدن خویشان نزدیک خود نمیروند . روابط احساسی و جنسی خود را از میان می برند . سرگرمیهای قدیم خود را ترک گفته غالبآ مدتهای طولانی سره جای خود مینشینند و هیچ کاری انجام نمیدهند .
[ جمعه 27 بهمن 1391برچسب:علائم اعتیاده : هروئین – تریاک و مرفین, ] [ 13:45 ] [ Nima ]

                           کارکرده مغز - 1

ما به تمام چیزهائی که میبینیم توجه نمیکنیم . مغز کنترل میکند که برروی چه چیزی تمرکز کنیم و بر روی چه چیزی تمرکز نکنیم . وقتی چشم های ما چیزی ماننده حرکت منحنی دست یک شعبده باز را دنبال میکند بیش از یک نوع سلول مغزی دخالت دارد . ( یک نوع سلول حرکت ها را دنبال میکند و نوع دیگر زمینه ی تصویر را کنار میزند ) مغز به صورت فعال بخش هایی ازتصویر را کنار میزند چیزهایی که ما بهش توجه نمیکنیم . وقتی چیزی را دنبال میکنیم تصویره دوروورش را نادیده میگیریم . مغز به حرکت حساس است شاید زیادی حساس است . این مکانیزم ادامه ی بغاست .. اگه برین تماشای نمایش شعبده بازی و بخواین تواناییتون تو تمیز دادن حقیقت و تخیل محک بزنید و نتونین حتمآ خوب نمایشی دیدین . و اونوقته که میگین چقدر درک دنیا سخته .

شعبده بازها ذات انسان و رفتار را مطالعه میکنند و اطلاعاتی در اختیار دارند که نسل به نسل به آنها رسیده و میتونن از روشی استفاده کنند که به علم منتهی میشه .

وقتی پای توانی مغز میاد وسط خیلیا فکر میکنن که رایانه از انسان هم هوشمند تره البته در بعضی از کارها رایانه دست خدارو داره . ثابت شده رایانه ها شطرنج بازهای قهاری هستن رایانه تونسته بزرگترین شطرنج بازهای جهان رو شکست بده . اما ساده ترین حرفهای انسان براحتی میتواند آنها را گیج کند . سوال اینه که چطور ما وارده دنیای هوش مصنوعی شدیم ؟ و آیا ممکنه ماشین ها یک تهدیده جدی برای توانایی های پیچیده ی مغزه انسان باشند ! هوش مصنوعی یعنی اینکه کاری کنیم که ربات ها و یارانه ها کارهایی بکنن که وقتی میبینیم آدما اون کارهارو انجام بدن میگیم وای این کارا کاره آدمیزاده .

 هوش مصنوعی خیلی سریع از مرزهایی که حقیقت رو از تخیل جدا میکنه عبور میکنه . هوش مصنوعی کاملآ دنیا رو تعقیر داده و باز هم میده . همه چیز هوشمند تر میشه .

اما هوش مصنوعی که به دنیای ما نفوظ کرده هنوز مثلآ با فیلم مشهوره 1-1-2000 ادیسه ی فضایی خیلی فاصله داره .اما تمام هوش های مصنوعی مستلزم مهارتی هستن که برای یارانه های واقعی مشکله = زبان انسان..

البته این برای انسانها طبیعیه هوش آدما به ماشین های طبیعی پردازش زبان وابستست . آدما میتونن با ابهام و تلفیق حرف بزنن و به در بگن که دیوار بشنوه اما یارانه ها نمیتونن کلمات را به تجربیات انسان ربط بدن کلمه ها فقط براشون یجور نماده. بنابراین خیلی سخته که یه یارانه بتونه تیکه های مبهم یک زبان رو دریافت کنه .

با توجه به پیچیدگی زبان انسان آیا رایانه ای هست که زبان انسان رو بفهمه ؟

مغزه انسان میتونه حدوده 1 گیگابایت اطلاعات ذخیره کنه . معمول ترین آرشیوه اینترنتی مورده استفاده تنها چهار برابر و نیم بیشتر فضا داره . اما ربات ها به اینترنت وصل نیستند بلکه میلیون ها بند سند و نوشته بهش وارد کردن ( منتخب های ادبی – لغت نامه ها – و دایره المعارف ها ) اما مقداره اطلاعات هیچوقت کافی نیست زیرا انباشت دارایی ها تنها نصف دارائیهاست چون در یک ربات همانقدر که به دانش توجه میشه به زبانش نمیشه . اما در کل فلسفه ی برخورد با هوش مصنوعی اصلآ درست نیست . چراکه با داشتن هزاران واحد پردازشی اصلآ شبیه مغزه انسان نیست .

مغزه انسان در چند کار را باهم پیش بردن خبرست همزمان میلیون ها نورون پرتاب میکنه تا مسئله رو حل کنه . ربات هم همینطور از ارتشی از یارانه های متعدد استفاده میکنه . به محض اینکه سرنخی دستش میاد شروع میکنه به جستجوی میلیون ها نوشته .به طوره مستقل شواهد جمع میکنه و دنبال گزینه ی مورده نظره عبارتهای سرنخ میگرده . بعد از اینکه سرنخ رو با انواع روش های مختلف تفسیر میکنه به صد ها جواب متعدد و معتبر میرسه . کاره دیگه ای که ربات میکنه اینه که جواب رو در نظر میگیره ( فرض کنه که درسته ) اینا براش فرضیات ردن . سپس یکی یکی جواب هارو در نظر میگیره بعد میگه صبر کن ببینم میتونم شواهدی پیدا کنم که کسی ثابت کنه که جواب درست اینه . ربات در واقع به صورت آکادمیک حدس میزنه . صدها جواب احتمالی رو بررسی میکنه و با استفاده از آمار حساب میکنه که کدوم احتمالآ درسته . در آخر فهرستی در اختیار داره که میگه این بهترین جوابه.. و ما 75 درصد مطمعآ هستیم که درسته. این اطمینان بر اثر چیزیه که بهش میگیم نماده ی شواهد امتیاز بندی ای میکنه که میگه من این شواهد رو میپسندم من این شواهده تجملی رو ترجیح میدم من شواهده طبقه بندی رو ترجیح میدم اینا همه منتهی به اونجا میشه .

آیا مدارها و سیلیکون ما را به رویای هوش مصنوعی کاملآ پیشترفته نزدیک میکنه ؟

گمان نمیکنم دست کم با روش برنامه ریزی و توسعه ی امروزی رایانه ها ما بتونیم شبه انسانی رو ابداع کنیم . از نظره من مسئله این نیست که فلان رایانه چقدر هوشمنده یا فلان ربات چقدر باهوشه مسئله اینه که چیزها یا کارهای جالبی که ما میخوایم انجام شه چقدر انجام میشه ؟ و برهمکنش کلیش چقدره در واقع ما باید به این بپردازیم .

به همین دلیل شاید ارزش داشته باشه که میلیونها دلار روی یارانه ای سرمایه گذاری کنیم که بلده بازی کنه شاید یه روزی کارهای خیلی گسترده تری بکنه .

دستیار پزشک روباتی رو تصور کنید که میتونه مجموعه ای از علائم رو به بیماری ای نسبت بده که شاید به گوش دکتر ها هم نرسیده باشه . یا رباتی که بتونه شواهد رو برای یک وکیل جمع آوری کنه . بعضی ها میگن وقتی خودمون همچین مغزه خوبی داریم چرا انقدر تلاش میکنیم هوش مصنوعی بسازیم ؟ پرنده های خیلی خوبی هستن که خیلی خوب پرواز میکنن اما بوئینگ 747 خیلی بدرد میخوره . ما میتونیم از پرنده ها و هواپیما ها یاد بگیریم میتونیم از مغز یاد بگیریم و چیزای بدرد بخور بسازیم .

ما میدونیم که مغزمون با تکانه های الکترونیکی کار میکنه با هر حرکتی یا تصمیم گیری هایی که میکنه تو سلول های مغزمون سود میکشه . حالا فرض کنید میشه با مثل کاری که با کنترل تلویزیون میکنیم بشه تو این مدارها دخالت کنیم ؟                                               ...

[ جمعه 27 بهمن 1391برچسب:کارکرده مغز - 1, ] [ 13:44 ] [ Nima ]

دنبال کردن رده پاه

( اینها صرفآ چند نشانه اند ولی شاید بکارتان بیاید )

این مقاله مبنای خوبی را در اختیارتان قرار میدهد

بی تردید اثره ردی که از پاه و کفش ها بر روی غبار – فرش – چمن و.. باقی میماند همانقدر میتواند شخصیت مسلم هر فرد را هویدا کند که شناسنامه . در واقع جای پاه های هر فرد کارت شناسایی اوست و به همان مقدار که اثر انگشت در شناسایی افراد موثر است رده پاه ها نیز به همان ترتیب .

به سادگی میتوان از طریق رده پا قد طرزه راه رفتن فاصله ی قدمها سایزه کفش و غیره را پی برد .اینکه چطور یک استنتاج گر حرفه ای میتواند از اثره رده پاه های بجا مانده سن و مذهب یک فرد را ثابت کند برای یک انسان عادی دور از ذهن تصور میشود اما در واقع این ردهای به ظاهر پیش و پا افتاده که ماموران آگاهی به سادگی از کنارش میگذرند جزئیات اصلی صحنه ی جرم هستند  وبا اندکی دقت میتوان به وسیله ی آنها حتی به رنگ پوست و جنسیت افراد نیز پی برد . مثلآ مسلمانان معمولآ انگشتانی صاف و پهن دراز و چهارگوش دارند و چون بیشتر صندل بپاه میکنند بین انگشتان شصت پاه و سایره انگشتان یک تمایز دیده میشود پس میتوان به صراحت گفت که اثر چنین رده پاه هایی مطعلق به یک فرده مسلمان است . فاصله ی رده پاه ها اینکه جای پای قدم اول تا قدم دوم نیز میتواند سن را به ما نشان دهد  به این ترتیب است که اگر جای قدمهای بجا مانده بیش از یک عرض پاه بود مسلمآ این قدمها مطعلق به یک جوان یا یک مرد در سن کمال است که توانسته بدون هیچ زحمتی گامهایی این چنین بلند بردارد .

و یا در واقع مردی که نسبت به قده خود پاه و قدمهای بزرگی داشته . و یا اینکه اگر کسی بتواند بدون هیچ تلاشی قدمی بطول 80 سانتی متر بردارد قاعدتآ نباید در خزان زندگی باشد .  مسلمآ یک کودک ویا یک پیرده نمیتواند صاحب این قدمها باشد زیرا کودکان دارای قدمهای ریزتری هستند و افراد مسن گامهای خود را به آرامی و با انحنای بیشتری برمیدارند . اما این گمان برای یک زن قد کوتاه که دارای پاه های کوچک و گامهای بلند است نیز صدق میکند که در این صورت ما میتوانیم از شکل رده بجا مانده به جنسیت او پی ببریم . شاید دچار تردید شویم که این گام مطعلق به یک کودک تخس و جلب است که در حال دویدن بوده که در آنصورت باید به رد توجه کنیم که رده غباره بجا مانده در کدام قسمت اثر بیشتر به چشم میخورد بدون شک در آن حالت درقسمت بالایی پاه اثره بیشتری مشاهده خواهیم کرد . از هر ده مورد در نه مورد میتوان قده آدمها را از روی طول قدمشان حدس زد . محاسبه ی ساده ایست ولی نیاز به بکار بردن اعداد و ارقام دارد. زن ها دارای پاههای ظزیف تری نسبت به مردان هستند و معمولا اثره رده بجا مانده ی کفشهای آنان در قسمت های بالایی و پائینی پاه بشتر به چشم میخورد و قالبآ اثره رده آنها بدلیل داشتن پاشنه ی کفش دو تیکست .

مچ پاه هفت استخوان دارد که همه ی آنها شکل نامنظمی دارند . این استخوانها شبیه استخوان های کف دست (کارپال) هستند . اما بطوره قابل توجهی از آنها بزرگتر میباشند و طوری تعقیره شکل یافته اند که قادرند وزن بدن را تحمل کنند . استخوان های کف پاه ( متاتارسال ) 5 عد هستند .اینها استخوانهای دراز و قاعده داری هستند که دارای یک تنه هستند . چون انگشت شصت پاه بزرگتر از سایره انگشتان است بنابراین در هنگام حرکت بر روی پنجه ها 71 درصده وزن بدن را تحمل میکند. معمولآ افرادی که دارای اظطراب زیادی هستند اینگونه راه میروند . معمولآ اثره چنین ردهایی بر روی خاک رسی نمناک بیشتر دیده میشود. ردهایی که عمیق باقی میمانند نشانه ی توقف به یک مدت قلیل است . گردو خاک همیشه حرفهای زیادی برای گفتن دارد با انسان حرف میزند . در حقیقت افزایش طول قدمها به نشانه ی تشدیده هیجان است . و در ردهایی که در آن  به وظوح  میتوان تمام وجه ی کفش را مشاهده کرد مطعلق به انواع پوتینهای ورنی است که دارای طرح های یکنواختی است .

موقعیکه استخوانهای پاه بهم مفصل شده باشند در آن دو قوس طولی و عرضی مشاهده میگردد . قوس طولی بطوره قابل توجهی در طرف داخلی پاه مشخص تر است . در مورده قوس عرضی نیز همینطور است . در واقع نصف یک قوس .

گاهی اوقات پیش می آید که چند جائل جنایتکاره مقلده ناشی در انجام ایفای نقش خود افراط میکنن تا صرفآ به وسیله ی یک ترفند کارگاه های زبده ی آگاهی را منحرف کنند اما این ترفند ها بیشتر موجب هدایت آنها به سمت مسیره صحیح تحقیق میگردد.  

اما با این حال هیچ چیز جای مدرک دسته اول را نمیگیرد..

[ جمعه 27 بهمن 1391برچسب:دنبال کردن رده پاه, ] [ 13:42 ] [ Nima ]

یقینا علم یک زنجیره ی بی انتهاست . به همان ترتیب که یک نقاش رنگ ها را بر روی بوم میپراکند و در آخر برای یک مشاهده گر مشخص نیست که نقاش ابتدا با کدام رنگ به بوم ضربه زده است یک استنتاج گر باید تمایزه رنگ ها را از هم تشخیص دهد و از تصویره درون تابلو به شخصیت و هویت نگارنده ی تابلو پی ببرد بدون انکه قبلآ آن نقاش را دیده یا چیزی از او شنیده باشد . یک استنتاج گر حرفه ای میتوتند از طریق تارهای موی هر فرد به کلیت او پی ببرد و اینکه او از چه هارمونیک هایی خوشش می آید و سرتاسره کائنات نیز به همین ترتیب.

با مشاهده ی اعصار و گونه های رنگ و اشیاء میتوان به طرزه تفکر نقاش پی برد و از سبک و سیاق اثر به حالات و کردار او . یک فرده هوشمند میتواند از برسی دقیق و روشمند تمام چیزهایی که سره راهش قرار میگرد علم بیاموزد . میتوان از یک گفته ی کوتاه یک حرکت یا یک نگاه به درونی ترین افکاره انسان پی برد . و هرگز نمیتوان کسی را که آموزش مشاهده و تحلیل را دیده باشد فریب داد . نتایج استنتاج باید برای فرده نا وارد چنان حیرت انگیز باشد که تا زمانیکه از فراینده رسیدن به نتایج به آگاهی نرسیده باشد استنتاج گر را یک جادوگر به شمار آورد . اما علم استنتاج تنها به ترفنده مشاهده منتهی نمیشود و از تریق فن بیان میتوان این علم را به پایه ی یکی از بزرگترین علوم که از لحاظ منحصره به فرد است رسانید . ذهن یک استنتاج گره ایده آل باید هماننده یک دایره المعارف سیار عمل کند و خود را با تازه ترین علوم قرن وقف دهد  چرا که در استناج به تجزیه و تحلیل و تشریح مفاهیم مختلف باید پرداخت. تنها با داشتن اطلاعات میتوان نظریه را به اثبات رسانید که این امر نیازمنده  پژوهش است که از شاخه های گوناگون علم بدست می آید تا از طریق آن یک استدلال منطقی زیره سوال نرود . اما نمیتوان از طریق علوم گوناگون برفن بیان مهارت و تسلط پیدا کرد و سخت بدست می آید چراکه علم استنتاج مهارتیست خود آموخته و اکتسابی و نه ذاتی و تمرینی که از طریق چشم صورت میگیرد مهارت ما را در مشاهده افزایش میدهد . به همان صورت که اگر نوک جوراب شخصی سوراخ باشد توجه ی همگان به آن جلب میشود یک منطق دان باید توجه ی خود را به همان ترتیب به نکات ریز و پیش و پاه افتاده و کم اهمیت معطوف کند ( مثلآ لکه ی جوهر در آستین ) .

به همان راحتی که میتوان شغل یک نانوا را از نوک انگشتان صاف و یکنواخت و ناخن های تمیز و مرتب دست و صورت رنگ پریده اش پی برد میتوان از طریق مشاهده به حرفه ی هر شخصی پی برد . مثلآ میتوان شغل یک تاجر را و برنامه نویس را از ساعت و شغل یک کارمنده بانک را از کفشهایش پی برد . به همان ترتیب که میتوان ماهیت یک نخ باف را از لای دندانهایش و حروف چین و خلبان را از انگشت شصت دست چپش پی برد . باید تمام این مراحل مشاهده و استنتاج هماننده یک قطار سریع از درون ذهن عبور کند و به شما بگوید مردی که در مقابل شما ایستاده است حرفه اش چیست .

شاید در ابتدا این یک حرکت مسخره و کودکانه قلمداد شود اما مهارت هوش و دیدن را بالا میبرد . بی شک غیره ممکن است که تمام این شواهد نتواند ذهن یک منطق دان را روشن سازد.
[ پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:علم استنتاج, ] [ 21:20 ] [ Nima ]

 

 

1- شوهر کردن دختر پادشاه

دختر پادشاهي از پدر خود ميخواهد، كه او را تنها به كسي شوهر دهد كه بتواند به پرسشهاي منظوم او پاسخ گويد، بزرگان و اميرزادگان، همه از پاسخ گفتن درمي مانند و سرخود رادر اين راه برباد ميدهند. تا آنكه دلاك كچلي در پاسخگويي به پرسشهاي دختر پادشاه توفيق حاصل مي كند. پرسشهاي آن دختر چنين بود:

من اگر آهوي شده به كوهها بگريزم، چه مي كني؟ 2- من اگر مشتي دانه شده، برزمين ريختم، چه مي كني؟ 3- من اگر گُلي شده بر كوهها رُستم، چه مي كني؟ 4- من اگرسيبي شده به درون صندوقي رفتم، چه مي كني؟ پاسخ آن دلاك كچل چه بود؟

 

 

 


2- خويشاوندي

دو مرد نسبت به هم، دايي وخواهر زاده اند. يعني اولي دايي دومي و خواهر زاده اوست، دومي نيز دائي اولي و خواهرزاده وي مي باشد. چطور چنين چيزي ممكن است؟

 

 

 

3- جهانگردي


جهانگردي توسط قبيله اي وحشي دستگير شد. اما به او اجازه داده شد تا جمله اي بگويد.ولي بدين شرط كه اگر جمله او صحت داشته باشد او را در روغن جوشان بسوزانند و اگر غلط باشد، با تيرزهرآگين مورد هدف قرار دهند. جهانگرد هوشيار با كمي فكر پاسخ داد كه موجب نجات او از مرگ شد. به نظر شما پاسخ او چه بود؟

 

 

 

4- زندان


زنداني داراي دو در است، يكي در آزادي و ديگري دَرِ اعدام. اين زندان داراي دو زندانبان است كه يكي از آنها راستگو و ديگري دروغگوست. خودِ زندانبانان همديگر را به خوبي مي شناسند. در اين زندان مردي محبوس است كه نمي داند كداميك از زندانبانان راستگو، و كداميك دروغگو است؟ به او اجازه مي دهند، از هر يك از زندانبانان كه دلش مي خواهد سؤالي بكند و از پاسخ طرف مقابل بفهمد در آزادي كدام است تا از آن خارج شود. پرسشي كه او بايد بكند تا به آزادي او بينجامد چيست؟

 

 

5- لانگرهانس


جزاير «لانگرهانس» در كجا هستند؟


ادامه مطلب
[ شنبه 7 بهمن 1391برچسب:IQ, ] [ 21:45 ] [ Nima ]

دوره عمر شمع چقدر است؟

 

پس از آن كه شمعي روشن بود, سر ديگر آن را نيز روشن كرديم ويك سوم ساعت ديگر طول كشيد تا شمع سوخت ...


اگر شمع در آغاز از دو طرف روشن شده بود ويك سر آن تنها زماني كه يك سوم مياني آن باقي مانده بود , خاموش مي شد, سوختن شمع چه مدت طول مي كشيد؟


.


.


.


.


.


.

 

.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.


.

 

 

پاسخ چيستان و معما :

جواب : طريق دوم در واقع عكس طريق اول است .در اين طريق نيز سوختن دوسوم ساعت طول مي كشد.

[ شنبه 7 بهمن 1391برچسب:IQ, ] [ 21:43 ] [ Nima ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

این وبلاگ هدفش افزایش قدرت ذهنی شماست!!!
آرشيو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 33
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 118
بازدید کل : 38649
تعداد مطالب : 17
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1

???? ?? ??



?
?
?
  • مطالب علمی
  • بازمانده